نه تنها چشم
نوشته شده توسط : مریم

 

 

همین از غم نه تنها چشم خون پالای من گرید

که همچون نخل باران خورده سر تاپای من گرید

 

نه چون شمعم که شب گرید ولی آرام گیرد روز

که چشمم شب به روز و روز برشبهای من گرید

 

مگر ابر بهار غمی چون من به دل دارد

که میخواهد بدینسان تا سحر همپای من گرید

 

دو چشمم خشک شد امروز،از بس گریه بر دیروز

دگر امشب کدامین چشم بر فردای من گرید

 

اجل خندان رسید و اشک ریزان رفت و بخشودم

فغان کاین دز هم بر پوچی کالای من گرید

 

گریبان میدرد با برق ابر و گرید از حسرت

که نتواند به قدر دامن دریای من گرید

 

امید این غم مگر دهد تسکین که میبیند

همین از غم نه تنها چشم خون پالای من گرید.

 

«مهدی اخوان ثالث»





:: بازدید از این مطلب : 401
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 آبان 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: